دانوش وحدت کیست؟ بیوگرافی و زندگی شخصی کارآفرین و دانشمند ایرانی

در دنیای پرشتاب فناوری و سلامت دیجیتال، نام‌های ایرانی متعددی در سطح جهانی می‌درخشند، اما داستان زندگی دانوش وحدت (Dan Vahdat)، روایتی متفاوت از امید، سخت‌کوشی و تبدیل رویاهای بزرگ به واقعیت است. پسری که از روستایی کوچک در بجنورد کار خود را آغاز کرد، امروز بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت «هوما» (Huma Therapeutics) است؛ شرکتی که ارزش آن بیش از یک میلیارد دلار برآورد می‌شود و به عنوان یکی از پیشگامان استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی شناخته می‌شود.

این گزارش به بررسی دقیق زندگی شخصی، مسیر تحصیلی، چالش‌های نفس‌گیر و دیدگاه‌های این کارآفرین موفق می‌پردازد که بدون داشتن مدرک پزشکی، توانسته است با غول‌هایی همچون اپل، گوگل و آسترازنکا همکاری کند و تحولی عظیم در سیستم سلامت جهانی ایجاد نماید.

از شیراز تا روستای پاقلعه؛ ریشه‌های یک کارآفرین

دانوش وحدت در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴ میلادی) در شهر شیراز متولد شد. تولد او هم‌زمان با سال‌های جنگ تحمیلی بود و همین موضوع باعث شد تا خانواده او چالش‌های زیادی را تجربه کنند. با این حال، بخش عمده‌ای از دوران کودکی و نوجوانی دانوش در شهر بجنورد و روستای «پاقلعه» سپری شد. زندگی در این منطقه به او فرصت داد تا در کنار اقوام مختلف ایرانی از جمله ترک‌ها، کردها و ترکمن‌ها رشد کند و با فرهنگ همدلی و وحدت از نزدیک آشنا شود.

پدر دانوش پزشکی متعهد بود که سابقه حضور در جبهه‌های جنگ ایران و عراق را داشت. تجربیات پدر و مواجهه او با مصدومان شیمیایی، بعدها تأثیر عمیقی بر سلامت جسمانی خود پدر و همچنین دیدگاه دانوش نسبت به اهمیت سلامتی گذاشت. مادرش زنی تحصیل‌کرده بود و خانواده‌ آن‌ها اگرچه زندگی ساده‌ای داشتند، اما فضایی سرشار از امید و ارزش‌گذاری به دانش را برای فرزندانشان فراهم کرده بودند.

دانوش از همان کودکی روحیه‌ای کنجکاو داشت. علاقه او به ساخت مدل‌های هواپیما و زیردریایی، نخستین نشانه‌های گرایش او به مهندسی بود؛ کنجکاوی کودکانه‌ای که در نهایت مسیر زندگی حرفه‌ای او را تعیین کرد.

تحصیلات: از دانشگاه شریف تا آکسفورد

مسیر تحصیلی دانوش وحدت نمونه‌ای از تلاش برای رسیدن به بالاترین استانداردهاست. او برای محک زدن توانایی‌های خود و قرار گرفتن در کنار بهترین استعدادهای ایران، رشته مهندسی هوافضا و برق را در دانشگاه صنعتی شریف انتخاب کرد. این انتخاب، پله اول برای ورود او به دنیای علم و فناوری در سطح کلان بود.

در سن ۲۲ سالگی، دانوش تصمیم به مهاجرت گرفت و راهی ایالات متحده آمریکا شد. او به مدت دو سال در دانشگاه معتبر جانز هاپکینز (Johns Hopkins) در حوزه فناوری پزشکی به تحصیل و تحقیق پرداخت. این دوره، نقطه عطفی بود که علاقه او به تلفیق مهندسی و پزشکی را شکل داد.

پس از تجربه آمریکا، او برای ادامه تحصیلات تکمیلی به انگلستان رفت و در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل در رشته مهندسی و ریاضیات شد. با این حال، روحیه کارآفرینی بر مسیر آکادمیک غلبه کرد. دانوش دوره دکتری خود را نیمه‌کاره رها کرد تا تمام تمرکز خود را بر تأسیس شرکتش و عملی کردن ایده‌های نوآورانه‌اش بگذارد.

تولد «هوما» و انقلاب در سلامت دیجیتال

در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱)، دانوش وحدت شرکتی را تأسیس کرد که ابتدا با نام Medopad شناخته می‌شد و بعدها به هوما (Huma) تغییر نام داد. آنچه که به عنوان یک پروژه جانبی و سرگرمی آغاز شده بود، به سرعت به یکی از بزرگترین شرکت‌های سلامت دیجیتال در جهان تبدیل شد.

تمرکز اصلی شرکت هوما بر استفاده از هوش مصنوعی برای نظارت از راه دور بیماران، انجام آزمایش‌های بالینی غیرمتمرکز و شخصی‌سازی درمان است. این شرکت موفق شده است بیش از ۲۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کند و ارزش آن اکنون از مرز یک میلیارد دلار عبور کرده است؛ دستاوردی که دانوش را در زمره بنیان‌گذاران «یونیکورن‌های» جهانی قرار می‌دهد.

نکته قابل توجه در کارنامه دانوش وحدت این است که او بدون داشتن مدرک پزشکی، توانسته اعتماد بیش از ۴۵۰۰ بیمارستان در سراسر جهان را جلب کند. در دوران همه‌گیری کرونا، شرکت او نقش حیاتی در جمع‌آوری داده‌های واکسن و توزیع آن در کشورهای فقیر ایفا کرد که جان میلیون‌ها نفر را نجات داد. همکاری‌های استراتژیک با شرکت‌های بزرگی مانند بایر (Bayer) و گوگل، نشان‌دهنده جایگاه ویژه هوما در اکوسیستم سلامت جهانی است.

تجربیات نزدیک به مرگ و درس‌های زندگی

زندگی دانوش وحدت تنها خلاصه به موفقیت‌های تجاری نمی‌شود؛ او لحظاتی را تجربه کرده که نگاهش به زندگی را دگرگون کرده است. او دو بار تجربه‌ای نزدیک به مرگ داشته است. بار اول در یک استخر نظامی غرق شد و بار دوم در مکزیک مورد اصابت صاعقه قرار گرفت. این حوادث باعث شد تا او عمیقاً به مفهوم «بودن» و کوتاه بودن فرصت زندگی فکر کند.

علاوه بر این، او چالش‌های سختی مانند بازداشت را نیز تجربه کرده است. یک بار در دوران دانشجویی در ایران و بار دیگر در مرز مکزیک و آمریکا، جایی که به همراه گروهی از نخبگان، حدود ۹ ساعت را در بازداشت کارتل‌ها گذراند. دانوش معتقد است که این تجربیات تلخ و شیرین، او را فروتن نگه داشته و اهمیت «وحدت» و همکاری جمعی را به او یادآور شده است. بزرگ‌ترین ترس او، نه شکست مالی، بلکه «از دست دادن بازی بزرگ زندگی» است.

دیدگاه‌ها درباره ایران و آینده

دانوش وحدت در مصاحبه‌ای پادکستی با علی ضیا، از عشق عمیق خود به ایران و امید به آینده کشور سخن گفت. با وجود اینکه بیش از ۲۰ سال خارج از ایران زندگی کرده و بیش از ۱۰ سال است که به کشور بازنگشته، همچنان خود را متعهد به ریشه‌هایش می‌داند.

او ایران را سرشار از استعداد می‌بیند و معتقد است با «وحدت» و اقدام جمعی، می‌توان اقتصادی ۳ تریلیون دلاری را در بازه زمانی ۱۵ تا ۲۰ سال آینده برای ایران متصور شد. به عقیده او، نفت، گردشگری و فناوری سه رکن اصلی این پیشرفت خواهند بود. دانوش همچنین نسبت به خطرات عقب ماندن از قافله هوش مصنوعی هشدار می‌دهد و تأکید دارد که اگر ایران در این زمینه اقدام نکند، با چالش‌های وجودی روبرو خواهد شد، اما اگر جوانان ایرانی وارد میدان شوند، می‌توانند به غول‌های این صنعت تبدیل شوند.

شعار او برای تغییر ساده است: «اول امید، دوم شنیدن درد مردم، سوم جمع‌آوری راه‌حل‌ها و چهارم اجرا.» او حتی وب‌سایتی را برای جمع‌آوری ایده‌های ایرانیان سراسر جهان جهت ساختن آینده‌ای بهتر راه‌اندازی کرده است.

زندگی شخصی و ویژگی‌های فردی

دانوش وحدت فردی است که حریم خصوصی خود را بسیار محترم می‌شمارد. جزئیات زیادی درباره همسر یا فرزندان او در دسترس نیست، اما او همواره از والدینش با احترام و عشق یاد می‌کند. در سال ۱۳۹۸، او پنجاه و یکمین سالگرد ازدواج پدر و مادرش را جشن گرفت و آن‌ها را «دو نفر مورد علاقه خود در جهان» نامید.

در زندگی روزمره، ورزش جایگاه ویژه‌ای برای او دارد. او معتقد است حتی نیم ساعت ورزش در هفته می‌تواند غم را دور کند و امید را زنده نگه دارد. دانوش از تجملات دوری می‌کند و موفقیت را در سادگی می‌بیند؛ شبیه به سبک لباس پوشیدن ساده مارک زاکربرگ. او عشق را نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه نتیجه تلاش مشترک می‌داند و معتقد است خوشبختی واقعی نیازی به پول ندارد.

دانوش وحدت با استخدام ده‌ها ایرانی در شرکت بین‌المللی خود و تلاش برای ایجاد ارتباط بین نخبگان ایرانی و بازارهای جهانی، سعی دارد سهم خود را در پیشرفت کشورش ادا کند. داستان او، داستان پسری از بجنورد است که مرزهای جغرافیایی و علمی را درنوردید تا نشان دهد با امید و سخت‌کوشی، هیچ رویایی دست‌نیافتنی نیست.