در میان چهرههای ماندگار تاریخ سینمای ایران، نام مرتضی عقیلی، بازیگر و کارگردان ۸۱ ساله، یادآور دههای پرشور و پرکار است. او که در دهه ۵۰ شمسی با بازی در بیش از ۶۰ فیلم، از آثار عامهپسند تا سینمای هنری، قلبها را تسخیر کرد، پس از ۴۵ سال دوری اجباری از پرده نقرهای ایران، سرانجام در سال ۱۴۰۴ به خانهاش بازگشت.
بازگشت او نه تنها با یک اجرای تئاتری موفق کلید خورد، بلکه با فیلم کمدی «های کپی» به کارگردانی علیاکبر ثقفی، مهر تأیید خورد. این داستان، روایتگر استقامت یک هنرمند در برابر سالها غربت و ممنوعیت است.

مشخصات شخصی در یک نگاه
- تاریخ و محل تولد: ۲۰ شهریور ۱۳۲۳، تهران (خیابان شهباز، میدان کلانتری).
- سن (در ۱۴۰۴): ۸۱ سال.
- تحصیلات: فارغالتحصیل رشته بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک.
- وضعیت تأهل: دو ازدواج (همسر اول در ایران، همسر دوم در آمریکا).
- فرزندان: سه پسر به نامهای فرزاد و رضا (در قید حیات) و پیام (فوت ۱۳۹۸ در سن ۴۲ سالگی، پدر دیاکو ۱۲ ساله).
- محل سکونت فعلی: لسآنجلس (از ۱۳۶۳) با بازگشت دائمی به ایران از ۱۴۰۲.
- قد تقریبی: ۱۷۵ سانتیمتر.
- اینستاگرام: mortezaaghiliofficial

از تعزیه روستایی تا ستاره درام و کمدی
جرقه اولیه هنر در زندگی مرتضی عقیلی از دوران کودکی و شیطنتهایش در روستای قزرود البرز زده شد. او که در خانوادهای مرفه (پدر ملکدار و گرمابهدار) در تهران متولد شده بود، تحت تأثیر عموی تعزیهخوان خود، در تعزیه «دو طفلان مسلم» نقشآفرینی کرد.
او در ۱۸ سالگی (۱۳۴۱) به صورت حرفهای وارد تئاتر شد و به گروه شاهین سرکیسیان پیوست و یک دهه در کنار بزرگانی چون بیژن و بهمن مفید کسب تجربه کرد. حضور در نمایشهایی مانند «حسرت بدوی» (فریدون جیرانی) او را به عنوان استعدادی نوظهور معرفی کرد.
دهه طلایی: بیش از ۶۰ فیلم در ۱۰ سال
دهه ۵۰ شمسی، اوج فعالیت سینمایی عقیلی بود. او در سال ۱۳۵۰ با فیلم «کاکو» (شاپور قریب) وارد سینما شد و پس از آن با فیلمهایی چون «تپلی» (۱۳۵۱، در نقش اسی)، «زیر پوست شب» (در نقش قاسم، یکی از نقشهای ماندگار)، «لوطی»، «زن یکشنبه»، و «آقا مهدی وارد میشود» به شهرت رسید. وی در کمتر از ۱۰ سال، در بیش از ۶۰ فیلم بازی کرد و مرزهای فیلم فارسی و سینمای هنری را درنوردید.

عقیلی از ۱۳۵۴، فعالیتهای خود را گسترش داد و به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی روی آورد. فیلمهایی چون «فاصله» (نویسندگی و کارگردانی)، «جای امن» (۱۳۵۶، تهیهکننده مهدی میثاقیه)، «گلهای کاغذی» و «بیگناه» از جمله ساختههای او هستند. او حتی در فیلم «قفس» (۱۳۵۳) ترانهخوانی کرد.
غربت و سختترین ضربه زندگی
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، فعالیتهای عقیلی متوقف شد. آخرین فیلم او در ایران، «پنجمین سوار سرنوشت» (۱۳۵۹، سعید مطلبی) بود. ممنوعالفعالیت شدن، او را ناچار به مهاجرت کرد و از ۱۳۶۳ در آمریکا ساکن شد. با سالها ماندن در غربت، او مجبور به انجام کارهای روزمره مانند رانندگی تاکسی شد و با افسردگی جنگید.

تلخترین اتفاق در غربت، فوت پسر ارشدش، پیام عقیلی، در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸ بر اثر ایست قلبی در سن ۴۲ سالگی بود. پیام، ساکن ایران و پدر یک پسر ۱۲ ساله به نام دیاکو بود.
بازگشت باشکوه با حمایت یک مردانگی
در سال ۱۴۰۲، دولت سیزدهم به صورت شفاهی، عدم ممنوعیت پیشکسوتان را اعلام کرد. این فرصت با حمایت قاطع و پیگیریهای پرویز پرستویی (که نزد وزیر ارشاد رفت) فراهم شد. عقیلی در بهمن ۱۴۰۰، پس از ۴۱ سال دوری از صحنه، با تئاتر «فلزات چکشخوار» (آرش سنجابی، تالار حافظ) به عرصه بازگشت.
در جشن حافظ ۱۴۰۳، او تندیس یک عمر فعالیت هنری را از شهاب حسینی دریافت کرد و در سخنانی احساسی ضمن قدردانی از پرستویی، گفت:
«اگر پرویز پرستویی نبود، امروز اینجا نبودم. او مردانگی واقعی است!»
«های کپی»: بازگشت سینمایی پس از ۴۵ سال
مهمترین رویداد، اکران فیلم کمدی «های کپی» در ۱۲ آذر ۱۴۰۴ بود. این فیلم به کارگردانی علیاکبر ثقفی، روایتی طنزآمیز از مهاجرت و ماجرای یک زمین در آمریکا دارد. عقیلی در این فیلم در دو نقش متفاوت (پدر و برادر دوقلوی مرموزش) بازی کرده و با هنرمندانی چون ابوالفضل پورعرب (در نقش رفیق قدیمی) و آناهیتا درگاهی همبازی شده است. یوسف صیادی، آرش نوذری و مهسا کامیابی نیز در این پروژه حضور دارند.

فیلم با سرمایهگذاری علیاکبر ثقفی و مجید ذهبی، نویسندگی ثقفی و علی اصغری و تدوین کاوه ایمانی ساخته شده است. عقیلی در اکران مردمی در پردیس کوروش تهران، مورد استقبال گرم تماشاگران قرار گرفت.
برنامه آینده
مرتضی عقیلی همچنان پرانرژی است و در حال نگارش و کارگردانی فیلمنامه جدیدی به نام «کویت پنجاهپنجاه» است که روایتی از دردهای جوانان جامعه ایران خواهد بود.
زندگی مرتضی عقیلی، بدون هیچ جایزه رسمی پیش از انقلاب اما با بالاترین محبوبیت مردمی و کسب تندیس حافظ، نمادی از استقامت هنری است؛ پیامی که میگوید: هنر، مرز و زمان نمیشناسد.







