رضا سوختهسرایی یکی از اسطورههای بزرگ کشتی ایران بود. مردم و اهالی ورزش او را با نام «آقا سوخته» میشناختند. او نه فقط یک قهرمان، بلکه نمادی از قدرت، فروتنی و اخلاق بود.
شامگاه یکشنبه، دوم شهریور ۱۴۰۴، رضا سوختهسرایی در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او برای مدتی طولانی با بیماری مبارزه میکرد. مرگ او تنها یک روز پس از درگذشت امامعلی حبیبی، یکی دیگر از اسطورههای کشتی ایران، اتفاق افتاد. این اتفاق تلخ، جامعه ورزش ایران را در اندوهی بزرگ فرو برد و پایانی بر دوران پهلوانان تکرارنشدنی بود.
کشف یک قهرمان تصادفی
داستان ورود رضا سوختهسرایی به کشتی بسیار جالب است. او به صورت کاملاً تصادفی وارد این ورزش شد و به یکی از بزرگترین قهرمانان تاریخ ایران تبدیل گشت.
محمدرضا سوختهسرایی در ۱۱ بهمن ۱۳۲۸ در روستای «دارکلاته» در استان گلستان به دنیا آمد. او در یک خانواده کشاورز بزرگ شد و از کودکی سختکوشی را آموخت. او به کشتیهای محلی علاقه داشت، اما خانوادهاش مخالف بودند و امکانات ورزشی هم در روستا وجود نداشت.
زندگی او در دوران خدمت سربازی تغییر کرد. حدود سال ۱۳۵۰، او در پادگان بیرجند خدمت میکرد. قد بلند و جثه بسیار بزرگ او باعث شد هیچ لباس و پوتینی اندازهاش نباشد. همین موضوع توجه یکی از افسران پادگان را جلب کرد و به رضا پیشنهاد داد که ورزش را به صورت جدی شروع کند.
ورود او به دنیای کشتی کاملاً اتفاقی بود. در یک مسابقه در پادگان، رضا بدون اینکه هیچ فنی بلد باشد، فقط با قدرت بدنی خود همه حریفان را شکست داد. همین درخشش باعث شد او را برای تیم کشتی پادگان انتخاب کنند. خیلی زود او را به تهران فرستادند تا زیر نظر مربیان بزرگتری مانند ناصر گیوهچی تمرین کند. اولین مسابقه جدی او، قهرمانی ارتش در کرمان بود. او به فینال رسید اما از ابوالفضل انوری که ملیپوش بود، شکست خورد. با این حال، مبارزه سرسختانه او باعث شد نامش به عنوان یک پدیده جدید مطرح شود. پیشرفت او آنقدر سریع بود که تنها دو سال بعد، در سال ۱۳۵۲، عضو تیم ملی کشتی آزاد ایران شد.
سلطان دو جهان: آزاد و فرنگی
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سوختهسرایی، توانایی او در کسب قهرمانی هم در کشتی آزاد و هم در کشتی فرنگی بود. این مهارت او را به یک ورزشکار تکرارنشدنی تبدیل کرده است.
اولین مدال مهم او نقره بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران بود. چهار سال بعد، در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۷۸ در مکزیکوسیتی، اولین مدال جهانی خود را که نقره بود، به دست آورد. او در فینال به سوسلان آندیف، قهرمان بزرگ شوروی، باخت. اوج کار او در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. در مسابقات قهرمانی آسیا ۱۹۷۹، مدال طلا گرفت. در مسابقات قهرمانی جهان ۱۹۸۱ نیز برای دومین بار به مدال نقره جهان رسید. در بازیهای آسیایی ۱۹۸۲ دهلینو، هم مدال طلا کسب کرد و هم پرچمدار کاروان ورزشی ایران بود.
شاهکار بزرگ او در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول رقم خورد. او برای دومین بار پرچمدار کاروان ایران بود. در یک اقدام فداکارانه، تصمیم گرفت به جای رشته تخصصی خود یعنی کشتی آزاد، در کشتی فرنگی شرکت کند. نتیجه این تصمیم شجاعانه، کسب مدال طلا در کشتی فرنگی بود. این موفقیت او را به یکی از معدود کشتیگیران تاریخ تبدیل کرد که در هر دو رشته مدال طلای بازیهای آسیایی را کسب کرده است. این دستاورد نشاندهنده هوش بالای کشتی او بود. آخرین افتخارآفرینی او در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن بود. او در ۴۰ سالگی، برای سومین بار قهرمان بازیهای آسیایی شد. همچنین برای سومین بار پیاپی پرچمدار کاروان ایران بود که یک رکورد بینظیر است.
خلاصه دستاوردهای مهم بینالمللی
سال | رویداد | رشته | مدال |
---|---|---|---|
1974 | بازیهای آسیایی تهران | کشتی آزاد | نقره |
1978 | قهرمانی جهان مکزیکوسیتی | کشتی آزاد | نقره |
1979 | قهرمانی آسیا جالاندار | کشتی آزاد | طلا |
1981 | قهرمانی جهان اسکوپیه | کشتی آزاد | نقره |
1982 | بازیهای آسیایی دهلینو | کشتی آزاد | طلا |
1986 | بازیهای آسیایی سئول | کشتی فرنگی | طلا |
1990 | بازیهای آسیایی پکن | کشتی آزاد | طلا |
قلب یک پهلوان
شخصیت رضا سوختهسرایی فراتر از مدالهایش بود. رفتار او، به خصوص در رابطه دوستی و رقابتش با علیرضا سلیمانی، او را به یک پهلوان واقعی تبدیل کرد. برای سالها، رقابت این دو نفر جذابترین رویارویی سنگینوزن ایران بود. آنها رقیبانی سرسخت اما در خارج از تشک، دوستانی صمیمی بودند. یکی از مسابقات بهیادماندنی آنها، فینال کشتی پهلوانی کشور در سال ۱۳۵۴ بود که سوختهسرایی پیروز شد و بازوبند پهلوانی را به دست آورد.
اوج فداکاری و دوستی او در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول بود. در آن زمان، هم او و هم علیرضا سلیمانی در اوج آمادگی بودند. سوختهسرایی داوطلبانه اعلام کرد که در کشتی فرنگی شرکت میکند تا راه برای حضور سلیمانی در کشتی آزاد باز شود. این یک ریسک بزرگ بود، اما نشاندهنده روحیه پهلوانی او بود. نتیجه شگفتانگیز بود: هر دو قهرمان شدند و دو مدال طلا برای ایران کسب کردند. این پیروزی دوگانه به نمادی از دوستی و منافع ملی تبدیل شد و جایگاه سوختهسرایی را از یک قهرمان به یک اسطوره ارتقا داد.
حسرت مدال المپیک
در کارنامه پر از افتخار رضا سوختهسرایی، جای یک مدال المپیک خالی است. داستان او، داستان نسلی از ورزشکاران ایرانی است که به دلیل شرایط سیاسی و جنگ، فرصت حضور در بزرگترین رویدادهای ورزشی را از دست دادند.
دوران اوج آمادگی او مصادف با سالهایی بود که ایران المپیک ۱۹۸۰ مسکو و المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس را تحریم کرد. به همین دلیل، او بهترین سالهای ورزشی خود را برای کسب مدال المپیک از دست داد. بسیاری از کارشناسان معتقد بودند او یکی از شانسهای اصلی کسب مدال طلا در المپیک بود. الکساندر مدوید، قهرمان افسانهای جهان، درباره او گفته بود: «حریفی برای او نمیشناسم». این جمله نشان میدهد که چه پتانسیل بزرگی از دست رفت. او در المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرده بود اما مدالی نگرفت. برای المپیک ۱۹۸۸ سئول نیز، رقیب و دوستش علیرضا سلیمانی انتخاب شد.
سالهای پایانی و میراثی جاودان
پس از بازنشستگی در سال ۱۹۹۰، سوختهسرایی به مربیگری روی آورد. زندگی شخصی او با یک غم بزرگ همراه بود. درگذشت فرزند جوانش، داغی عمیق بر دل او گذاشت که تأثیر زیادی بر روحیهاش داشت.
سالهای پایانی عمر او به مبارزه با بیماریهای قلبی و کلیوی گذشت. این بیماری طولانیمدت، توان جسمی او را بسیار کم کرده بود. سرانجام، او در اثر عوارض ناشی از همین بیماری درگذشت.
میراث رضا سوختهسرایی برای همیشه زنده خواهد ماند. او را نه فقط برای ۲۱ مدال بینالمللیاش، بلکه برای شخصیت بزرگش به یاد خواهند آورد. او تنها کشتیگیر ایرانی است که در هر دو رشته آزاد و فرنگی طلای بازیهای آسیایی را دارد. او سه بار پرچمدار ایران در بازیهای آسیایی بود و نماد غرور یک ملت شد. فداکاری او برای دوستش، او را به تجسم روح پهلوانی تبدیل کرد. او قهرمانی بود که نامش همیشه با احترام و افتخار همراه خواهد بود.