در دل سریال تلویزیونی «بچه مهندس» که با محوریت رشد شخصیتهای یتیمخانهای، بهویژه قهرمان داستان، سیر بلوغ و هویتپذیری را روایت میکند، ناگهان حضوری تیره و غیرمنتظره ظاهر میشود: مردی با صورتی زخمی، رفتاری خشن و گذشتهای تاریک. اما آنچه این شخصیت را از یک ضدقهرمان کلیشهای جدا میکند، بازی دقیق و چندلایهای است که زندهیاد کریم اکبری مبارکه ارائه داد.
یعقوب یا همان «صورت زخمی»، پدر واقعی دخترکی به نام مژگان است که در پرورشگاه بزرگ شده. او یک خلافکار سابقهدار، فراری و تهدیدی بالقوه برای آرامش نهاد پرورشگاه به نظر میرسد، اما بازی مبارکه با شکستن مرز خیر و شر، بیننده را وادار میکند تا نه فقط از او بترسد، بلکه در جایی از مسیر با او همدلی هم بکند.
در واقع، مبارکه از «صورت زخمی» چهرهای ساخت که مخاطب را به فکر فرو میبرد: آیا انسان با همهی خطاهایش میتواند همچنان واجدِ عشق، ترحم و انسانیت باشد؟ این دستاورد دراماتیک، بدون شک حاصل سالها تجربهی مبارکه در تئاتر و تلویزیون و توانایی او در پرداخت شخصیتهایی با هویت دوگانه و چندلایه بود.
بیوگرافی کریم اکبری مبارکه
کریم اکبری مبارکه در ۱۶ خرداد ۱۳۳۲ در محله اتابک تهران دیده به جهان گشود. کودکیاش، تحتتأثیر تعزیهخوانی، معرکهگیری و پردهخوانی در امامزادههای محله، بذر علاقه به بازیگری را در وجودش کاشت. او بعدها این مسیر را به شکلی آکادمیک ادامه داد و با دریافت مدرک لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، پایههای حرفهایاش را محکمتر کرد.
فعالیت هنریاش را در دهه ۵۰ و از تئاتر آغاز کرد. پس از انقلاب، با نمایشهایی به کارگردانی خودش و همچنین همکاری با چهرههای شاخص، مانند داریوش مودبیان و بهزاد فراهانی، به عنوان یکی از نیروهای تأثیرگذار تئاتر ایران شناخته شد.
شهرت تلویزیونی او اما با ایفای نقش «ابن ملجم» در سریال امام علی (ع) به کارگردانی داوود میرباقری در سال ۱۳۷۰ رقم خورد. او ریسک بزرگ بازی در نقش منفیای که نفرت تاریخی نسبت به آن وجود دارد را پذیرفت و آن را با چنان قدرتی اجرا کرد که همچنان پس از سه دهه، نام او با ابن ملجم گره خورده است.
در مختارنامه نیز در نقش «احمر بن شمیط» خوش درخشید؛ شخصیتی دیگر از زمره خاکستریها که تعارض بین تعهد و خیانت در رفتار او دیده میشد. همین تبحر در درآوردن ابعاد پیچیده نقشها، او را در اواخر عمر، شایستهی ایفای نقشی همچون «یعقوب» در بچه مهندس کرد.
او در ۸ آبان ۱۳۹۹، در سن ۶۷ سالگی، به علت ابتلا به بیماری کرونا درگذشت و جامعهی هنری ایران یکی از وفادارترین خادمانش را از دست داد.
چرا «صورت زخمی» درخشان است؟
۱. طراحی چهرهی متفاوت و خشن، بدون تبدیل شدن به کلیشه:
صورت زخمی با قیافهای زخمخورده و نگاههای تهدیدآمیز وارد داستان میشود. اما از همان ابتدا، نحوهی بازی مبارکه نشان میدهد این یک خلافکار ساده نیست. نگاهها، طرز حرف زدن، و تزلزل لحظهای او در مواجهه با دخترش، لایههایی جدید از شخصیت را آشکار میسازد.
۲. افزایش تنش داستانی بدون اغراق:
در سریالی که اغلب سکانسها حول محور تربیت، اخلاق و امید طراحی شدهاند، ورود یک ضدقهرمان میتوانست تعادل را برهم بزند. اما مبارکه توانست نقش خود را طوری ایفا کند که هم مخاطب را بترساند و هم او را به فکر وا دارد. او ضدقهرمان را نه مایهی نفرت، بلکه منبعی از تنشزاییِ اخلاقی ساخت.
-
بازنمایی پدرانگی در چهرهای به ظاهر نفرتانگیز:
صورت زخمی، پدری است که اگرچه مسیر درستی را انتخاب نکرده، اما مهر پدریاش در گوشهای از بازی بازیگر، آرام و دردناک جاری است. مخاطب، پس از چند قسمت، دیگر فقط از او نمیترسد؛ بلکه دلش برایش میسوزد.
تحلیل روانشناختی شخصیت «یعقوب» و کار کریم اکبری مبارکه
شخصیت «یعقوب» تبلور مردی است که قربانی فقر، خشونت و طرد اجتماعی شده است. او در حاشیه شهر زندگی کرده، از اجتماع رانده شده و تنها چیزی که از او باقی مانده، خاطرهای محو از پدری است که دیگر حتی حق دیدن دخترش را ندارد. مبارکه با استفاده از سکوتهای طولانی، مکثهای پرمعنا و بازی با نگاه، تمام این گذشته تاریک را بدون کلمهای بازگو میکرد.
به این ترتیب، «صورت زخمی» از یک تهدید ساده فراتر رفت؛ او تبدیل به نمادی از «پدری ناتمام» شد، نمایندهای از مردانِ خاموشِ طبقات زیرین که نه کاملاً خوباند، نه کاملاً بد.
تدریس و میراث فکری
اکبری مبارکه تنها بازیگر نبود؛ او استاد بود. در ادارات ارشاد شهرری، میناب و مشهد تدریس میکرد و شاگردان بسیاری پروراند. نگاه تئاتریاش به شخصیتها، بازیهایش را از جنس بیان و بدن شکل داده بود، نه صرفاً از جنس دیالوگ. این موضوع در نقشهایی مانند صورت زخمی به وضوح دیده میشود: بازیای بر پایهی سکوت، کنش بدنی، و خلق درونی شخصیت.
کریم اکبری مبارکه از آن دسته بازیگرانی بود که با نقشهای منفی به حافظه مخاطب راه یافت، اما نه منفیهای کلیشهای، بلکه منفیهایی که اخلاق را به چالش میکشیدند. او با «صورت زخمی» در سریال بچه مهندس نشان داد که میتوان پدری شکستخورده، انسانی زخمخورده، و خلافکاری بیپناه را در قالب یک شخصیت زنده، قابللمس و تأثیرگذار بازآفرینی کرد.
در جهانی که اغلب بازیگران در پی نقشهای محبوب و مثبت هستند، او به سراغ تاریکی رفت، اما در آن نور آفرید.
کارنامه هنری کریم اکبری مبارکه
سال | عنوان اثر | رسانه | نقش | کارگردان |
---|---|---|---|---|
1360 | مرگ یزدگرد | سینما | سرکرده | بهرام بیضایی |
1371 | امام علی (ع) | تلویزیون | ابن ملجم مرادی | داوود میرباقری |
1388 | مختارنامه | تلویزیون | احمر بن شمیط | داوود میرباقری |
1397 | بچه مهندس 1 | تلویزیون | صورت زخمی (یعقوب) | علی غفاری |
1398 | بچه مهندس 2 | تلویزیون | صورت زخمی (یعقوب) | علی غفاری |
1399 | بچه مهندس 3 | تلویزیون | صورت زخمی (یعقوب) | علی غفاری |
1392 | خروس | تلویزیون | نصرت | سعید آقاخانی |
1389 | جراحت | تلویزیون | سرایدار | محمدمهدی عسگرپور |
1390 | روزهای زندگی | سینما | – | پرویز شیخطادی |
1393 | قندون جهیزیه | سینما | – | علی ملاقلیپور |
در پایان، نام کریم اکبری مبارکه همواره در خاطر مخاطب ایرانی بهعنوان بازیگری خواهد ماند که تاریکی را از درون روشن کرد. او صورت زخمی بود، اما زخمش، زخمی از جنس انسانیت بود.