معرفی، نقد و برش هایی از کتاب تاریخی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین کوب

کتاب “دو قرن سکوت” نوشته عبدالحسین زرین‌کوب، یکی از برجسته‌ترین آثار تاریخی معاصر ایران است که به بررسی دو قرن نخست پس از ورود اسلام به ایران می‌پردازد. این کتاب، که نخستین بار در سال ۱۳۳۰ منتشر شد، به تحلیل چگونگی فروپاشی ساسانیان، سلطه اعراب مسلمان، و مقاومت‌های فرهنگی و سیاسی ایرانیان می‌پردازد و نمادی از بحث‌های ملی‌گرایانه در تاریخ‌نگاری ایرانی به شمار می‌رود. زرین‌کوب با زبانی ادبی و تحلیلی، سکوت ظاهری زبان و فرهنگ پارسی را در این دوره به تصویر می‌کشد، هرچند خود تأکید دارد که این سکوت نه خاموشی کامل، بلکه نمادی از تحولات پنهان است.

معرفی کتاب دو قرن سکوت

کتاب “دو قرن سکوت” به بررسی تاریخی دو قرن ابتدایی پس از حمله اعراب به ایران (از قرن هفتم میلادی تا تشکیل سلسله طاهریان) می‌پردازد و بر تأثیرات فرهنگی، زبانی، و اجتماعی این دوره تمرکز دارد. زرین‌کوب در این اثر، با استناد به منابع تاریخی مانند تاریخ طبری و ابن خلدون، به توصیف چگونگی نابودی کتابخانه‌ها، مقاومت ایرانیان در برابر فاتحان، و ظهور جنبش‌های ضدعربی می‌پردازد. کتاب نه تنها یک روایت تاریخی است، بلکه بازتابی از تلاش ایرانیان برای حفظ هویت فرهنگی در برابر سلطه خارجی را ارائه می‌دهد، و تأکید می‌کند که این دوره، علی‌رغم ظاهر سکوت، پر از شورش‌ها و تحولات فکری بود.

حال و هوای نوشتاری کتاب، آمیخته با شور ملی‌گرایانه و ادبی است که از خامی جوانی نویسنده (در ۲۹ سالگی) و فضای سیاسی دوران پهلوی اول نشأت می‌گیرد. زرین‌کوب خود در چاپ دوم (۱۳۳۶) اعتراف می‌کند که چاپ نخست تحت تأثیر تعصب و احساسات میهن‌پرستانه نوشته شده و نیاز به تجدیدنظر داشته است. این کتاب با لحنی حماسی و گاهی احساسی، تاریخ را روایت می‌کند، اما در ویرایش دوم، با افزودن فصول تحلیلی و نقد منابع، به سمت رویکردی پخته‌تر و علمی‌تر حرکت می‌کند، که نشان‌دهنده تحول فکری نویسنده در شش سال فاصله بین دو چاپ است.

دکتر عبدالحسین زرّین‌کوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی و نویسنده بسیار مشهور ایرانی بود. از وی کتب معروفی در تاریخ ایران، تاریخ ادبیات پارسی و نیز تاریخ اسلام از زرین‌کوب منتشر شده است که به دلیل بیان ادبی و حماسی، از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند.

پس از گذشت بیست سال از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران، کتاب دو قرن سکوت مجوز گرفت و انتشارات سخن، آن را منتشر کرد. در ابتدای این کتاب نقد مرتضی مطهری بر این کتاب که بخشی از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» بوده است، عیناً آورده می‌شود که به تحلیل‌های زرین‌کوب پاسخ داده شده است.

فصول کتاب دو قرن سکوت

کتاب “دو قرن سکوت” در چاپ دوم (که مبنای چاپ‌های بعدی است) به ده فصل تقسیم شده است، که هر کدام جنبه‌ای از تاریخ این دوره را بررسی می‌کند.

فصل اول، “فرمانروایان صحرا”، به پیشینه اعراب پیش از حمله به ایران، روابطشان با ساسانیان، و تمرکز بر مناطق حیره و یمن می‌پردازد.

فصل دوم، “توفان و ریگ”، با بحث از اسلام آغاز شده و به جنگ‌های اعراب با ایرانیان و فتح نواحی ایران ادامه می‌یابد.

فصل سوم، “آتش خاموش”، سال‌های اولیه حکومت اعراب بر ایران را توصیف کرده و بر نیاز اعراب به ایرانیان در اداره کشور و شورش‌های پراکنده ایرانیان تأکید دارد.

فصل چهارم، “زبان گمشده”، به نقش اعراب در نابودی کتابخانه‌های ایرانی و تأثیر زبان پارسی بر اعراب می‌پردازد.

فصل‌های پنجم تا هشتم و دهم، عمدتاً بازنویسی و گسترش مطالب چاپ نخست هستند، که به جنبش‌ها، قیام‌ها، و تحولات فرهنگی مانند نهضت شعوبیه، سیاه‌جامگان، سپیدجامگان، و سرخ‌جامگان اشاره دارند.

فصل نهم، “جنگ عقاید”، به طور تخصصی به نقش ادیان، مذاهب، و فرقه‌ها در این دوره می‌پردازد. در مجموع، ساختار کتاب از روایت تاریخی به تحلیل فرهنگی و ایدئولوژیک پیش می‌رود.

معرفی، نقد و برش هایی از کتاب تاریخی دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین کوب

برش هایی از کتاب دو قرن سکوت

“نبردی که ایرانیان در طی این دو قرن با مهاجمان عرب کردند، همه در تاریکی خشم و تعصب نبود. در روشنی دانش و خرد نیز این نبرد دوام داشت و بازار مشاجرات و گفتگوهای دینی و فلسفی گرم بود… طی دو سده نخستین بسیاری از ایرانیان، از ابتدا دین اسلام را با شور و شوق پذیرا شدند، زیرا دین تازه را از آیین دیرین نیاکان خویش برتر می‌یافتند و ثنویت زرتشتی را در برابر توحید اسلام، شرک و کفر می‌شناختند. با این همه، در عین حال که دین اعراب را پذیرفتند، آنان را تحت نفوذ و تأثیر فرهنگ و تربیت خویش گرفتند و به تمدن و فرهنگ خویش برآوردند… امّا گروهی دیگر از ایرانیان، از دین عرب هم روی برتافتند و آن را تنها از این رو که چیزی ناآشنا و تازه و ناشناس بود، نپذیرفتند. بهتر دیدند که دل از یار و دیار برکنند و در گوشه و کنار جهان آواره باشند و دین تازه را که برایشان ناشناس و نامأنوس بود، نپذیرند.”

…..

«در اوایل قرن سوم بعد از میلاد پاره‌ای از طوایف عرب، از فترتی که در پایان روزگار اشکانی پیش آمده بود استفاده کردند و به سرزمین‌های مجاور فرات فرود آمدند و بر قسمتی از عراق دست یافتند. از این تازیان، برخی همچنان زندگی بدوی را دنبال کردند، اما عده‌ای دیگر به کار کشاورزی دست زدند. پس از آن، رفته رفته روستاها و قلعه‌ها بنا کردند و شهرها برآوردند. مهم‌ترین این شهرا حیره بود که در جایی نزدیک محل کنونی کوفه بر کرانه بیابان قرار داشت.»

…..

“در واقع این فتح نهاوند، در آن روزگاران پیروزی بزرگی بود. پیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد بود. پیروزی نهایی سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی بود.”

…..

“هیچ چیز مضحک‌تر و شگفت انگیزتر و در عین حال ظالمانه تر از رفتار این فاتحان خشن و ساده دل نسبت به مغلوبان نبود.”

…..

بدین‌گونه بود که تیسفون با کاخهای شاهنشاهی و گنجهای گرانبهای چهارصدسالهٔ خاندان ساسانی به‌دست عربان افتاد وکسانی که نمک را از کافور نمی‌شناختند و توفیر بهای سیم و زر را نمی‌دانستند، از آن قصرهای افسانه‌آمیز جز ویرانی هیچ برجای ننهادند.

…..

در قصّه‌ها هست که از شاعران عرب نیز، کسانی چون «اعشی»، به درگاه خسرو می آمدند و از ستایش شاهنشاه مال و نعمت و فخر و شرف به‌دست می‌آوردند . در آن روزها، خود این اندیشه هم که روزی تخت و تاج و ملک و گاه خسروان، دست فرسود عربان بی‌نام و نشان گردد و کسانی که به بندگی و فرمانبرداری ایرانیان به خود می‌بالیدند، ‌ روزی تخت و دیهیم شاهان

…..

مناجاتها و سرودهای مانوی نیز، که نمونه‌هایی از آن امروز به‌دست است، لطیف‌ترین نمونهٔ شعر پیش ازاسلام ایران را عرضه می‌دارد. زبان ایران، در آن زمان گذشته از شعر، آثار فلسفی و علمی نیز داشت. حتّی بعضی از کتابهای علمی را از یونانی و هندی بدان زبان نقل کرده بودند. زبان این قوم زبان شعر و ادب و زبان ذوق و خرد بود. زبان قومی بود که از خرد و دانش و فرهنگ و ادب به‌قدر کفایت بهره داشت. با این همه این قوم، «که به صد زبان سخن می‌گفتند» وقتی، با اعراب مسلمان روبرو گشتند «آیا چه شنیدند که خاموش شدند؟»

نقدهای منتقدین

غلامحسین دینانی کتاب را ارزشمند و برجسته دانسته و زرین‌کوب را مورخی حقیقت‌جو برشمرده است. وی تأکید دارد که زرین‌کوب در عین پذیرش تقدس اسلام به عنوان دین آسمانی، اعراب را به دلیل حمله به ایران به باد نقد گرفته و نگاهش با شفافیت انجام شده است.

همایون کاتوزیان معتقد است که نگاه مبتنی بر “دوره سکوت” ایرانیان ناشی از تعصب ملی‌گرایانه مدرن است و با حقایق تاریخی در تضاد است. به گفته او، اگرچه حکومت مستقل ایرانی وجود نداشت و ادبیات نوشتاری فارسی کمرنگ بود، زبان‌های ایرانی همچنان استفاده می‌شد و ایرانیان از ابتدا در رژیم جدید مشارکت داشتند و نقش برجسته‌ای در رشد فرهنگ اسلامی ایفا کردند.

پروانه پورشریعتی، با اشاره به تداوم هزارساله سنت‌های اشکانی در تاریخ ایران، نظریه دو قرن سکوت را اشتباه می‌داند و تأکید دارد که اسناد نشان‌دهنده تحولات و پیوستگی تاریخی ایران پس از حمله اعراب است، نه یک دوره سکوت کامل.

مرتضی مطهری در کتاب “خدمات متقابل اسلام و ایران” (۱۳۴۹) و “اسلام و مقتضیات زمان” (۱۳۴۵)، به فهرستی از دانشمندان ایرانی در دو قرن نخست اشاره کرده و تأکید دارد که این دوره نه رکود علمی، بلکه زمان به‌هم‌آمیختن کهنه و نو بود. وی با استناد به ادوارد براون، می‌گوید نقش ایرانیان در علوم عربی چنان برجسته است که حذف آن بهترین قسمت را از بین می‌برد.

علیرضا بهرامیان لحن کتاب را حماسی و دور از لحن اهل تحقیق می‌داند که باعث نارضایتی خود زرین‌کوب شده است.

کامران (اسکات) آقایی کتاب را نماینده تصویر ملی‌گرای سکولار از تاریخ ایران می‌داند که تحت تأثیر فضای ملی‌گرایی دوران رضاشاه نوشته شده و حمله اعراب را تراژدی ملی توصیف می‌کند، در حالی که ایرانیان به‌زودی برتری خود را در امور مختلف ثابت کردند.

محمود فتوحی رودمعجنی تأکید دارد که کتاب از حیث تحقیقی و سندیت چندان معتبر نیست و شهرت آن بیشتر به محتوای ایدئولوژیک ضدعرب و ملی‌گرایانه‌اش بازمی‌گردد، نه ارزش علمی. وی می‌گوید رفتار جامعه، به ویژه جوانان، بر پایه احساسات شکل می‌گیرد و چاپ اول بیش از دوم مورد توجه است.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

نظر خود را برای "تیرداد نامه" بنویسید