کامبیز قربانی، فرزند فائقه آتشین (گوگوش)، در مصاحبهای با علیرضا امیرقاسمی جزئیات جدیدی از زندگی خود را آشکار کرد. این اطلاعات، تصویری متفاوت از تصور عمومی درباره زندگی او به عنوان فردی که در رفاه بزرگ شده، ارائه میدهد. روایت او شامل دورههایی از سختی در کودکی، بیثباتی، و تلاش برای کسب هویتی مستقل است. این گزارش به بررسی زندگی او بر اساس این توضیحات میپردازد.
مشخصات فردی
- نام کامل: کامبیز قربانی (تغییر نام قانونی به کامبیز آتشین در سال ۲۰۰۹)
- تاریخ تولد: ۲۳ آذر ۱۳۴۷ (۱۴ دسامبر ۱۹۶۸)
- محل تولد: تهران، ایران
- والدین: فائقه «گوگوش» آتشین (مادر)، محمود قربانی (پدر)
- وضعیت تأهل: مطلقه
- همسر سابق: یاقوت رسولی
- فرزندان: یک پسر به نام دارا و یک دختر به نام مایا
- حرفهها: خواننده (سبک هیپهاپ)، مجری تلویزیون، مدیر شرکت حفاظت شخصی، مربی بدنسازی
- اثر شاخص: آلبوم هیپهاپ «شکلات»
- محل سکونت فعلی: لس آنجلس، ایالات متحده آمریکا
دوران کودکی و نوجوانی
کامبیز قربانی کودکی خود را با بیثباتی و آسیبهای روحی توصیف میکند و معتقد است فرزندان افراد مشهور، اولین قربانیان زندگی والدینشان هستند. جدایی والدینش در ۳/۵ سالگی، اولین ضربه روحی به او بود. او به یاد میآورد که پلیس به دستور مادرش فرشهای خانه را جمعآوری کرد که این تصویر، فروپاشی خانواده را در ذهن او ثبت کرد.
در ۹ سالگی، او به یک مدرسه شبانهروزی در سوئیس فرستاده شد. با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، حمایت مالی خانوادهاش قطع شد و مسئولان مدرسه نتوانستند با مادرش یا پدرش که در زندان بود، تماسی بگیرند. در نهایت، مدرسه برای او یک بلیت هواپیما به مقصد ایران تهیه کرد و او به تنهایی بازگشت. این تجربه حس رهاشدگی را در او تقویت کرد.

بازگشت به ایران و بیخانمانی
پس از بازگشت به ایران، کامبیز در خانه مادرش با حضور ناپدری خود، همایون مصداقی (همسر سوم گوگوش)، با شرایط دشواری روبرو شد. او ادعا میکند که مصداقی علاقهای به حضور او نداشت و او را مورد ضرب و شتم قرار میداد. این وضعیت منجر به رانده شدن او از خانه و تجربهی دورهای از بیخانمانی شد. او مدتی را در خانههای هشت عمه و عموی خود سپری کرد و حتی چندین شب را در خیابان خوابید. به گفته او، این تجربیات نشان میدهد که شهرت والدینش نه تنها از او محافظت نکرد، بلکه منشأ بیثباتی در زندگی او بود.

ورزش به عنوان پناهگاه
قربانی ورزش را تنها راه نجات خود در آن دوران میداند. او معتقد است که اگر به فوتبال و ارتباط با بازیکنان تیم تاج (استقلال فعلی) مانند ناصر حجازی و حسن روشن روی نمیآورد، ممکن بود به اعتیاد یا زندان کشیده شود. ورزش به او کمک کرد تا یک سیستم حمایتی مستقل برای خود بسازد.
او در مصاحبه اش گفت که زمانی که به ایران بازگشته بود حسن روشن او را به تیم فوتبال و در پس دروازه بان آورده بود. اما وزارت ارشاد در آن زمان اجازه حضور به او در مسابقات را ندادند.

روابط خانوادگی
رابطه با مادر
کامبیز رابطه خود با مادرش را «سرد» توصیف کرده و میگوید که همواره در حاشیه زندگی او قرار داشته است. این رابطه با تنشهای مالی و عاطفی همراه بوده است. او به مخالفت گوگوش با ازدواجش با یاقوت رسولی اشاره کرده است. از نظر مالی، او برای مدتی ماهانه ۵۰۰۰ دلار از مادرش دریافت میکرد. او همچنین فاش کرد که یک سرمایهگذاری ۱/۷ میلیون دلاری توسط گوگوش در کسبوکار ماریجوانا ناموفق بود و کل مبلغ از دست رفت.
یکی از انتقادات اصلی کامبیز متوجه اطرافیان مادرش، از جمله رها اعتمادی و زنی به نام ندا است. او معتقد است این افراد که تجربه حرفهای در صنعت سرگرمی ندارند، بر تصمیمات گوگوش تأثیر منفی گذاشته و باعث دوری او از فرزندش شدهاند. اوج این تنشها زمانی بود که به گفته کامبیز، مادرش خانهای را که در اختیار او قرار داده بود، تحت تأثیر رها اعتمادی، از او پس گرفت و باعث بیخانمانی مجدد او شد. پیش از این، گوگوش نیز در مصاحبهای با هما سرشار، ضمن گلایه از کامبیز، خود را در زمینه مادری «شکستخورده» خوانده بود. این اظهارات متقابل، نشاندهنده عمق اختلافات در این رابطه است.

ازدواج و فرزندان
کامبیز قربانی یک ازدواج ناموفق با یاقوت رسولی داشته که حاصل آن دو فرزند به نامهای دارا و مایا است. او پس از طلاق مجرد باقی مانده است. محور اصلی زندگی او، فرزندانش هستند و تلاش میکند ثباتی را که خود در کودکی نداشته، برای آنها فراهم کند. این تعهد برای او نوعی اقدام درمانی است. او هویت اصلی خود را «پدر دارا و مایا» میداند و از این طریق توانسته است به استقلال عاطفی دست یابد. دختر او، مایا، به عنوان مدل فعالیت میکند اما به گفته کامبیز، تلاشهایش برای همکاری با مادربزرگش بینتیجه مانده است.

رابطه با پدر و پدربزرگ
رابطه او با پدرش، محمود قربانی، دور و سرد توصیف شده است. در مقابل، کامبیز از پدربزرگ مادری خود، صابر آتشین، به عنوان تنها حامی و منبع محبت در دوران کودکیاش یاد میکند.

سایر ارتباطات
کامبیز با شهرام کاشانی، خواننده، علاوه بر دوستی، برادر ناتنی نیز بود. مادر شهرام کاشانی برای مدتی با محمود قربانی ازدواج کرده بود و این دو با یکدیگر همکاریهای موسیقایی داشتند.
زندگی حرفهای و هویت مستقل
مسیر حرفهای کامبیز تلاشی برای ساختن هویتی مستقل از والدینش بوده است. او با انتشار آلبوم «شکلات» در لس آنجلس، از اولین افرادی بود که موسیقی هیپهاپ فارسی را دنبال کرد. او تلاش کرد این کار را بدون استفاده از شهرت مادرش انجام دهد. با این حال، او اخیراً اعتراف کرد که انگیزه اصلیاش از خوانندگی، نیازهای عملی مانند کسب درآمد و دریافت ویزا بوده است، نه علاقه شخصی.
او مشاغل متنوعی داشته است؛ از جمله مجریگری در یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای، مدیریت یک شرکت حفاظت شخصی و در حال حاضر نیز به عنوان مربی بدنسازی فعالیت میکند. این مشاغل متعدد، نشاندهنده نیاز او به خوداتکایی است. او ذکر کرده است که به دلیل مشکلات اخیر، باید فعالیتهای خود را از ابتدا آغاز کند که این موضوع بر بیثباتی مالی فعلی او دلالت دارد.

تغییر نام خانوادگی
در سال ۲۰۰۹، کامبیز نام خانوادگی خود را به طور قانونی از «قربانی» به «آتشین» تغییر داد. او دلیل این کار را مسائل مهاجرتی عنوان کرده، اما این اقدام اهمیت نمادین نیز دارد. «آتشین» نام خانوادگی مادرش و پدربزرگش، صابر آتشین، است. این انتخاب به عنوان تلاشی برای جدا شدن از میراث پدر و اتصال به ریشهای که برای او تداعیگر حمایت بوده، تلقی میشود و اوج تلاش او برای بازتعریف هویت خویش است.





