حضور بدل ساسی مانکن در پشت صحنه سریال شغال بهرنگ توفیقی

در روزگاری که هنرمند باید زبان زمانه‌اش باشد، برخی چهره‌ها تنها پژواک فریادهای گم‌شده نیستند؛ بلکه بلندگوی سقوط فرهنگی‌اند.
نام ساسی مانکن، سال‌هاست که در فضای موسیقی و رسانه، نه به‌عنوان یک هنرمند، بلکه به‌عنوان نماد بی‌معنایی، جنجال‌سازی، و سبک‌گرایی افراطی شناخته می‌شود.

خواننده‌ای که نه صدای خاصی دارد، نه ترانه‌هایی ماندگار، و نه نگاهی هنری. اما همچنان در مرکز توجه می‌ماند.
و عجیب‌تر این‌که حالا، بدل او نیز خبرساز شده؛ در کنار بازیگران سریال شغال، و در فضایی که قرار بود نمایانگر کیفیت و حرفه‌گرایی باشد.

ساسی ایرانی و علیرضا زمانی نسب
ساسی ایرانی و علیرضا زمانی نسب

ساسی؛ نه خواننده، نه هنرمند، بلکه پدیده‌ای ساخته شده برای وایرال شدن

ساسان حیدری یافته، ملقب به «ساسی»، اگرچه در آغاز فعالیتش در رپ زیرزمینی به‌عنوان صدایی متفاوت مطرح شد، اما خیلی زود همه‌چیز را به بازی گرفت:
موسیقی را، متن را، مخاطب را، و حتی خودِ خودش را.

ترانه‌هایی با محتوای سطحی، موزیک‌ویدئوهایی آغشته به جنجال و تصویرسازی‌هایی که هدفی جز تحریک احساسات زودگذر و مصرف‌گرایانه نداشتند.
از «جنتلمن» تا «تهران توکیو» و «دکتر»، یک مسیر مشخص طی شد:
فرهنگ‌ستیزی زیر پوشش موسیقی شاد.

ساسی ایرانی و ایلیا کیوان
ساسی ایرانی و ایلیا کیوان

بدل ساسی؛ ادامه همان جریان، این‌بار در قالبی دیگر

این‌روزها تصویر مردی شبیه به ساسی، در پشت صحنه سریال «شغال» منتشر شده. و بار دیگر، بدون هیچ دلیل هنری یا محتوایی، دوباره همه‌چیز درباره «ساسی» شده. او خود را ساسی ایرانی معرفی کرده و عجیبت تر اینکه بیش از 20 هزار دنبال کننده هم دارد!

اما چرا؟ چون رسانه‌های ما، و مخاطبان ما، هنوز هم اسیر جذابیت پوچ‌گرایی هستند.
جایی که حتی «بدلِ یک چهره ضدفرهنگی» هم می‌تواند وایرال شود، معلوم است که چیزی در لایه‌های عمیق‌تر جامعه، دچار مشکل است.

ساسی و بدلش؛ دو چهره از یک حقیقت تلخ: ابتذال به‌جای اندیشه

اگر از بیرون نگاه کنیم، ساسی و بدلش دو فرد متفاوت‌اند.
اما در واقعیت، هردو بخشی از یک پدیده‌اند:
پدیده‌ای که در آن، محتوا ارزشی ندارد؛ بلکه فالوئر، حاشیه، و سرگرمی فوری ارزش اصلی‌ست.

و تأسف‌بارتر این‌که جریان‌های هنری رسمی نیز گاهی با این سطح از ابتذال مماشات می‌کنند.
وقتی بدل ساسی وارد پشت‌صحنه یک سریال می‌شود، و کسی اعتراضی نمی‌کند، یعنی ما نه‌تنها آگاهانه با سقوط فرهنگی کنار آمده‌ایم، بلکه داریم آن را تایید می‌کنیم.

ساسی؛ محصول جامعه‌ای که درد را با خنده پنهان می‌کند

ساسی نه به‌خاطر کیفیت، بلکه به‌خاطر خالی بودن فضا رشد کرد.
در زمانی که موسیقی معناگرا در حاشیه بود، او با ارائه محتوای بی‌ریشه، وارد ذهن مخاطبی شد که نیاز به سرگرمی داشت.
اما این سرگرمی، تبدیل شد به عادت فرهنگی، و سپس الگو.

امروز نوجوانی که آهنگ «جنتلمن» را با تمام وجود حفظ است، هیچ‌وقت نمی‌پرسد:
این آهنگ درباره چیست؟ این محتوا چه تصویری از انسان، زن، رابطه و جامعه ارائه می‌دهد؟

اگر به بدل‌ها اجازه بدهیم، اصل را فراموش می‌کنیم

بدل ساسی، خودش هنرمند نیست. اما ظهورش نماد چیزی خطرناک‌تر است:
بدل‌هایی که کم‌کم جای اصل را می‌گیرند.
و ما که سرگرم می‌شویم، فراموش می‌کنیم که اصل از بین رفته.

امروز بدل ساسی است، فردا بدل هر چیزی که روزی معنا داشت:
بدل ادبیات، بدل تفکر، بدل اخلاق، بدل حقیقت.

در پایان؛ پرسشی برای جامعه‌ای که ساسی هنوز برایش مهم است

چرا ما هنوز درباره ساسی حرف می‌زنیم؟
چرا بدلش هم سوژه است؟
و چرا این‌همه توجه، نه به اندیشه و هنر متعهد، بلکه به چهره‌ای داده می‌شود که همه‌چیز را به سخره گرفته است؟

این‌ها فقط تقصیر رسانه یا سلبریتی‌ها نیست.
تقصیر ماست.
ما که اجازه می‌دهیم زردترین، سطحی‌ترین و پرصداترین آدم‌ها،

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

1 نظر

  • درود بر شما آقای حمید صادقی (اگر اشتباه نکرده باشم ) بسیار زیبا عالی صحیح و درست منطقی عنوان کرديد بدور از توهین یک واقعیت و حقیقت تلخ جامعه بیمار ایرانی را عنوان کرديد ناگفته نماند حکومت و سیستم مقصرترین و مسبب ترین رکن که شوربختانه سالهاست بر فرهنگ اصیل ایرانی می تازد و اصلا آنرا قبول ندارند و فقط مشغول ترویج تبلیغ فرهنگ اعراب در کشور و جامعه ایرانی می باشند ای کاش مسئولان هم مثل شما فکر می کردند…. با سپاس فراوان

نظر خود را برای "تیرداد نامه" بنویسید