اخیراً ویدئویی از اجرای تازهٔ زینب موسوی، کمدین شناختهشده با نام «امپراطور کوزکو»، منتشر شد. او در این اجرا بخشهایی از شاهنامه را با لحنی طنزآمیز و همراه با اشارات نمایشی بازخوانی کرد. همین مسئله، موجی از واکنشها در فضای عمومی ایجاد کرد. گروهی این کار را خلاقیتی در حوزه طنز دانستند، اما بخش بزرگی از مخاطبان و برخی چهرههای فرهنگی آن را عبور از خطوط قرمز و «اهانت به فردوسی» تلقی کردند.
چرا حساسیتبرانگیز شد؟
شاهنامه برای بسیاری از فارسیزبانان تنها یک متن ادبی نیست، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی به شمار میآید. از همین رو، هر نوع شوخی با شخصیتها و رویدادهای آن، بهویژه اگر رنگ و بوی جنسیت یا تخفیف ارزشها به خود بگیرد، بهسرعت بهعنوان توهین تلقی میشود. در این ماجرا نیز ترکیب «متن کلاسیک» با اشارات طنز جنسی، واکنشی شدید برانگیخت.
واکنش چهرهها
در پی انتشار این ویدئو، واکنشهای فراوانی از سوی افراد مشهور دیده شد. برخی مجریان و چهرههای رسانهای تلویزیون به تندی از موسوی انتقاد کردند و اجرای او را «بیاحترامی به فردوسی و زبان فارسی» دانستند.
شماری از شاعران و نویسندگان نیز با بیانهای مختلف، این شوخی را «بیمایه» یا «کاهشدهنده ارزش شاهنامه» معرفی کردند. برخی تحلیلگران اجتماعی پا را فراتر گذاشتند و این کار را «دریوزگی برای جلب توجه و لایک» توصیف کردند. در مقابل، عدهای معتقد بودند نباید چنین اجراهایی را بیش از حد جدی گرفت و طنز، حتی اگر سطحی یا بدسلیقه باشد، بخشی از آزادی بیان هنری است.
دو جبههٔ اصلی
این ماجرا بار دیگر جامعه را میان دو دیدگاه تقسیم کرد: گروهی که بر مصونیت فرهنگی متون بنیادین تأکید میکنند و هرگونه شوخی با آنها را عبور از خطوط هویتی میدانند، و گروهی که آزادی طنزپرداز در شوخی با همهچیز حتی آثار کلاسیک را حق هنرمند میشمارند و بر این باورند که ارزش متون بزرگ با یک اجرای طنز کاسته نمیشود.
تحلیل
طنز ذاتاً بر پایهٔ اغراق و جابهجایی بافت شکل میگیرد. وقتی این شگرد بر متنی مانند شاهنامه اعمال شود، دریافت عمومی آن بیشتر بر جنبهٔ «تخفیف و بیاحترامی» متمرکز میشود تا «نقد اجتماعی». همین تضاد باعث شد که واکنشها فراتر از جامعهٔ مخاطبان طنز برود و به سطحی گسترده از افکار عمومی برسد.
در واقع، این رویداد نشان داد که هنوز هم مرز میان آزادی طنز و حرمتگذاری به میراث مشترک برای جامعه روشن و پذیرفتهشده نیست. در چنین شرایطی، هر بار که هنرمندی پا بر این خطوط بگذارد، شکاف میان دو دیدگاه پررنگتر خواهد شد.
پیامدها
- شدت گرفتن انتقادها در رسانههای رسمی و نیمهرسمی
- طرح دوبارهٔ بحث دربارهٔ حدود آزادی طنز و لزوم احترام به متون کلاسیک
- قطبیشدن گفتگو میان مدافعان و مخالفان در شبکههای اجتماعی
جمعبندی
ماجرای اخیر نشان میدهد که شوخی با متونی مانند شاهنامه همچنان حساسترین میدان برای طنزپردازان است. در یک سو، هویتی ملی و تاریخی وجود دارد که مردم حاضر نیستند خدشهای بر آن وارد شود. در سوی دیگر، طنزپردازی قرار دارد که رسالت خود را در شکستن تابوها و گفتنِ ناگفتهها میبیند. تعارض این دو نگاه، هر بار که تکرار شود، بحثی تازه دربارهٔ مرز میان آزادی بیان هنری و پاسداشت میراث فرهنگی برمیانگیزد.
بسته شدن صفحه اینستاگرام وی با صدها هزار فالور به دلیل گزارش کاربران یکی از نتایج اهانت زینب موسوی به تاریخ این سرزمین است.