شباهت رمان بامداد خمار فتانه حاج سید جوادی به ۵ رمان برتر تاریخ

بامداد خمار و رمان های مشابه بامداد خمار

اگر از علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران باشید، محال است نام رمان جنجالی و پرفروش «بامداد خمار» به گوشتان نخورده باشد. این اثر ماندگار نوشته فتانه حاج سید جوادی (با نام هنری پروین)، که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد، تنها یک داستان عاشقانه ساده نیست؛ بلکه روایتی است که جامعه ایران را در دهه اول انتشارش با تیراژ بیش از ۳۰۰ هزار نسخه تکان داد و به زبان‌های آلمانی، ایتالیایی و انگلیسی ترجمه شد. اما چه چیزی این رمان را تا این حد خاص کرده است؟ بیایید نگاهی عمیق به این اثر و شباهت‌های شگفت‌انگیز آن با شاهکارهای ادبیات جهان بیندازیم.

داستانی از عشق، جنون و پشیمانی

داستان در بستر تغییرات اجتماعی دوران رضا شاه (اوایل دهه ۱۳۰۰ شمسی) رخ می‌دهد؛ زمانی که سنت و مدرنیته با هم در جنگ بودند. رمان با گفتگوی سودابه، دختر جوان و مدرن امروزی با مادرش آغاز می‌شود. سودابه می‌خواهد با مردی از طبقه پایین ازدواج کند، اما مادرش برای منصرف کردن او، صندوقچه اسرار خانوادگی را باز می‌کند و داستان عمه محبوبه را روایت می‌کند.

محبوبه، دختر ۱۵ ساله بصیرالملک (از اشراف تهران)، با رد کردن پسرعموی ثروتمندش منصور، دل به رحیم، شاگرد نجار فقیر همسایه می‌بندد. با وجود مخالفت‌های شدید، پدرش مغازه و خانه‌ای برای رحیم می‌گیرد اما محبوبه را طرد می‌کند. این عشق آتشین خیلی زود رنگ می‌بازد. رحیم که نماد طبقه فرودست در این رمان است، به بی‌مسئولیتی، خیانت و خشونت روی می‌آورد. تراژدی زمانی به اوج می‌رسد که فرزندشان به دلیل غفلت می‌میرد و محبوبه زیر بار کتک و تحقیر، به خانه پدری بازمی‌گردد. او در نهایت طلاق می‌گیرد و با ازدواج با منصور (به عنوان همسر دوم) به آرامش می‌رسد.

مقایسه با شاهکارهای ادبیات جهان

شاید جالب‌ترین بخش تحلیل این رمان، شباهت‌های غیرقابل‌انکار آن با رمان‌های کلاسیک غربی باشد. تم‌های “عشق ممنوعه” (Forbidden Love) و “تضاد طبقاتی” (Class Difference) باعث شده تا بامداد خمار در کنار آثار بزرگانی چون خواهران برونته و تولستوی قرار گیرد. اگرچه تفاوت‌های فرهنگی مشهود است، اما هسته اصلی درام بسیار شبیه است.

در جدول زیر، مقایسه دقیقی بین بامداد خمار و ۵ رمان برتر تاریخ ادبیات انجام شده است:

نام رمان خارجی نویسنده شباهت‌های کلیدی با بامداد خمار
بلندی‌های بادگیر (Wuthering Heights) امیلی برونته تمرکز بر عشق پرشور اما مخرب (Destructive)، تضاد شدید طبقاتی، و لحن تاریک و تراژیک که عشق را عامل ویرانی نشان می‌دهد.
آنا کارنینا (Anna Karenina) لئو تولستوی بررسی عواقب سنگین و اجتماعی عشقِ خارج از چارچوب، لحن اخلاقی نویسنده و نقد جامعه‌ای که این عشق را نمی‌پذیرد.
جین ایر (Jane Eyre) شارلوت برونته وجود تفاوت طبقاتی و عشق به مردی با رازهای تاریک؛ هرچند جین ایر به دنبال استقلال است اما فضای عاطفی و تراژیک مشابهی دارد.
ربه‌کا (Rebecca) دافنه دو موریه لحن تلخ، روابط پیچیده انسانی و پایان‌بندی‌های تراژیک که خواننده را در فضایی رازآلود و سنگین نگه می‌دارد.
گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) اف. اسکات فیتزجرالد تأکید بر تفاوت طبقاتی و عشقی نافرجام که در آن آرزوهای اجتماعی و تلاش برای رسیدن به عشق، به شکست منجر می‌شود.

البته شباهت‌هایی با “دکتر ژیواگو” (عشق در بستر تغییرات سیاسی) و حتی “رومئو و ژولیت” نیز دیده می‌شود، اما آثار برونته و تولستوی نزدیک‌ترین اتمسفر را به اثر حاج سید جوادی دارند.

بلندی‌های بادگیر (Wuthering Heights)
بلندی‌های بادگیر (Wuthering Heights)
آنا کارنینا (Anna Karenina)
آنا کارنینا (Anna Karenina)
جین ایر (Jane Eyre)
جین ایر (Jane Eyre)
ربه‌کا (Rebecca)
ربه‌کا (Rebecca)
گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)
گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)

چرا بامداد خمار منتقدان را به دو دسته تقسیم کرد؟

لحن نویسنده در این کتاب تلخ، اخلاقی و پندآموز است. فتانه حاج سید جوادی تلاش کرده خواننده را در موقعیت “عبرت” قرار دهد. همین موضوع باعث بحث‌های داغ میان منتقدان شد. برخی مانند ناهید کبیری و شهلا لاهیجی، نگاه سیاه و سفید نویسنده به طبقات اجتماعی (ثروتمندان بااخلاق در برابر فقیران بی‌اخلاق) را واپس‌گرا و توهین‌آمیز دانستند. پایان داستان که آرامش را در “همسر دوم شدن” می‌بیند، از سوی فمینیست‌ها به شدت نقد شد.

در مقابل، بهاالدین خرمشاهی این رمان را دفاعی از “خرد سنتی” در برابر عصیان‌های کورکورانه جوانی می‌داند. افسانه نجم‌آبادی نیز از منظر روان‌شناختی به آن نگاه کرده و محبوبه را نماد زنی با “ایگو” (Ego) سرکوب‌شده می‌داند که عشق را راه فراری از کنترل پدرسالارانه می‌بیند. عنوانی که از شعر سعدی گرفته شده (“شب مستیش به بامداد خمار نریزد”)، خود گویای پیام اصلی کتاب است: هر شور و مستی زودگذری، خماری و پشیمانی سنگینی در پی دارد.

حقایق جالب و حواشی بامداد خمار

این رمان که نوشتن آن تنها ۵ ماه طول کشید، اگر با اصرار دوستان نویسنده نبود، شاید هرگز منتشر نمی‌شد. سبک ساده و عامه‌پسند آن باعث شد تا قشر وسیعی از جامعه با آن ارتباط برقرار کنند. جالب است بدانید که رمانی به نام “شبِ شراب” نوشته ناهید پژمان نیز منتشر شد که داستان را از زاویه دید رحیم روایت می‌کرد، اما به دلیل شباهت بیش از حد و اتهام سرقت ادبی محکوم شد.

از سوی دیگر، محبوبیت این رمان به حدی بود که بحث اقتباس سینمایی و تلویزیونی آن همواره مطرح بوده است. سریال بامداد خمار با اقتباس از این رمان به کارگردانی نرگس آبیار و با بازی ستارگانی چون ترلان پروانه (در نقش محبوبه) و نوید پورفرج (در نقش رحیم) ساخته شده است که وفاداری زیادی به متن اصلی دارد.

سرنوشت رحیم نجار در بامداد خمار و عاقبت عشق محبوبه
سرنوشت رحیم نجار در بامداد خمار و عاقبت عشق محبوبه

بامداد خمار، چه آن را یک شاهکار روان‌شناختی بدانیم و چه یک رمان زردِ واپس‌گرا، آینه‌ای از تعارضات اجتماعی ایران است. این کتاب خواننده را وادار می‌کند تا درباره مرز باریک میان عشق و حماقت، و سنت و مدرنیته عمیقاً فکر کند. اگر به دنبال داستانی هستید که هم‌زمان شما را به گریه بیندازد و به فکر فرو ببرد، و اگر از خواندن کلاسیک‌هایی مثل “بلندی‌های بادگیر” لذت برده‌اید، بامداد خمار همچنان یک گزینه جذاب و خواندنی است.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

نظر خود را برای "تیرداد نامه" بنویسید