نظر حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) درباره کوروش کبیر در منابع تاریخی

نظر حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) درباره کوروش کبیر در منابع تاریخی

آیا پیامبر اسلام و جانشین ایشان، کوروش کبیر را می‌شناختند؟ پاسخ کوتاه و مستقیم منابع تاریخی اسلامی «خیر» است. هیچ نظر مستقیم و رسمی از حضرت محمد (ص) یا امام علی (ع) درباره «کوروش کبیر» به عنوان یک شخصیت تاریخی خاص ثبت نشده است. اما این پایان ماجرا نیست؛ یک بحث بسیار جذاب و مدرن، نام کوروش را به یک شخصیت مرموز و ستایش‌شده در قرآن پیوند می‌زند.

شخصیت مرموز قرآن: “ذوالقرنین” کیست؟

ارتباط احتمالی کوروش با اسلام، از طریق داستان «ذوالقرنین» در قرآن (سوره کهف، آیات ۸۳-۹۸) مطرح می‌شود. این داستان زمانی نازل شد که یهودیان مدینه از پیامبر (ص) درباره یک شخصیت قدرتمند و جهانگرد پرسیدند که به شرق و غرب سفر کرد، با اقوامی مواجه شد و برای مقابله با قوم یأجوج و مأجوج، یک سد بزرگ ساخت.

قرآن، ذوالقرنین را فردی مؤمن، صالح و عادل معرفی می‌کند که خداوند به او قدرت و امکانات داده بود تا عدالت را برقرار کند. اما قرآن هرگز نام واقعی او را فاش نمی‌کند. همین ابهام تاریخی، در طول قرن‌ها منجر به تفسیرهای گوناگون شده است.

نظر پیامبر (ص) و امام علی (ع) در روایات چه بود؟

همانطور که گفته شد، نه پیامبر (ص) و نه امام علی (ع) مستقیماً درباره «کوروش» صحبت نکرده‌اند. اما روایاتی از ایشان درباره «ذوالقرنین» (که برخی او را با کوروش تطبیق می‌دهند) نقل شده است:

روایات منسوب به پیامبر (ص)

در روایتی از جابر بن عبدالله انصاری، ذوالقرنین «بنده‌ای صالح» توصیف شده که قومش را به سوی خدا دعوت کرد، اما آن‌ها دو بار بر سر او ضربه زدند (یک بار در دعوت اول و یک بار پس از زنده شدن). در ادامه روایت آمده است: «در میان شما کسی است که بر سنت اوست» که مفسران آن را اشاره‌ای به امام علی (ع) می‌دانند.

روایات از امام علی (ع)

در منابع معتبر شیعی (مانند تفسیر عیاشی، البرهان و بحارالانوار)، امام علی (ع) به صراحت می‌فرماید که ذوالقرنین «نه پیامبر بود و نه فرشته، بلکه بنده‌ای صالح بود». ایشان نیز به داستان دو ضربه‌ای که بر سر ذوالقرنین خورد اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «در میان شما مَثَل او هست» که اشاره‌ای به خود ایشان (که دو ضربه در جنگ خندق و در محراب کوفه خوردند) تلقی می‌شود.

نکته کلیدی: در هیچ‌کدام از این روایات که به توصیف شخصیت ذوالقرنین می‌پردازند، نامی از «کوروش کبیر» برده نشده است. این روایات صرفاً شخصیت ذوالقرنین را به عنوان یک بنده صالح و الگویی برای امام علی (ع) معرفی می‌کنند.

تطبیق مدرن: آیا کوروش همان ذوالقرنین است؟

شناسایی کوروش کبیر با ذوالقرنین، یک نظریه نسبتاً جدید است که در قرن بیستم میلادی توسط محقق هندی، «ابوالکلام آزاد»، در کتاب «ذوالقرنین یا کوروش» مطرح شد. این نظریه به سرعت مورد توجه برخی علمای شیعه قرار گرفت.

دلایل موافقان این نظریه

ابوالکلام آزاد و طرفداران این نظریه، دلایل زیر را برای یکی دانستن کوروش و ذوالقرنین ارائه می‌دهند:

  • سفرهای سه‌گانه: سفرهای کوروش به غرب (فتح لیدیه و بابل) و شرق (مقابله با قبایل آسیای مرکزی) با توصیفات قرآنی از سفرهای ذوالقرنین همخوانی دارد.
  • ساخت سد: کوروش برای جلوگیری از هجوم اقوام بیابانگرد (شبیه به یأجوج و مأجوج، که شاید همان سکاها باشند) دیوارهایی در قفقاز (مانند دیوار دربند) ساخت یا تعمیر کرد.
  • “صاحب دو شاخ” (ذوالقرنین): در پاسارگاد، یک نقش‌برجسته از کوروش وجود دارد که او را با تاجی نشان می‌دهد که دو شاخ (شبیه شاخ قوچ) دارد. این تصویر به طور شگفت‌انگیزی با لقب «ذوالقرنین» مطابقت دارد.
  • ایمان و عدالت: همانطور که اشاره شد، کوروش در تورات به عنوان «مسیح» و نجات‌دهنده ستایش شده و سیاست‌های عادلانه و تساهل‌گرایانه او با توصیف قرآن از یک «بنده صالح» همسو است.

پذیرش در میان علمای شیعه

این دیدگاه مدرن توسط برخی از برجسته‌ترین علمای معاصر شیعه مورد استقبال قرار گرفت. علامه طباطبایی، صاحب تفسیر گران‌سنگ المیزان، این نظریه را «روشن‌تر و قابل قبول‌تر» از سایر نظریه‌ها دانست، هرچند اشاره کرد که «خالی از اعتراض نیست». همچنین آیت‌الله مرتضی مطهری (در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام) و آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی (در تفسیر نمونه) این تطبیق را بر نظریه‌های دیگر (مانند اسکندر مقدونی) ترجیح داده‌اند.

چالش‌ها و دیدگاه‌های مخالف

با وجود جذابیت نظریه «کوروش همان ذوالقرنین است»، این دیدگاه اجماعی نیست و با چالش‌های جدی روبروست.

تفسیر سنتی: اسکندر مقدونی

در طول قرن‌ها، بسیاری از مفسران سنتی اهل سنت (مانند طبری، ثعلبی و فخر رازی) ذوالقرنین را با «اسکندر مقدونی» یکی می‌دانستند. این نظریه به دلیل داستان‌های مشابهی که در «اسکندرنامه» (مانند شاهنامه فردوسی) وجود داشت، محبوب بود. با این حال، علمای اسلامی متاخر، از جمله علمای شیعه، این نظریه را به شدت رد می‌کنند، زیرا اسکندر مقدونی از نظر تاریخی یک بت‌پرست و مشرک شناخته می‌شود، در حالی که قرآن ذوالقرنین را فردی مؤمن و موحد معرفی می‌کند.

روایات ضعیف و نگاه تاریخی

روایاتی نیز وجود دارد (مانند آنچه سیوطی نقل کرده) که سعی در پیوند پیامبر (ص) با کوروش دارند و او را «مؤمن» و گیرنده وحی می‌دانند. اما این روایات از نظر سندی بسیار ضعیف تلقی می‌شوند، حاوی اشتباهات تاریخی فاحش هستند (مانند زمان‌بندی کشته شدن یحیی بن زکریا) و احتمالاً تحت تأثیر اسرائیلیات (روایات یهودی) جعل شده‌اند. ابن حجر عسقلانی نیز اشاره می‌کند که چنین روایاتی فاقد مبنای صحیح هستند.

از سوی دیگر، این موضوع حساسیت‌هایی نیز دارد. برخی مورخان غربی (مانند ون بلادل) این تطبیق را یک نوآوری ایدئولوژیک و مرتبط با ملی‌گرایی ایرانی در دوران پهلوی می‌دانند که برای ایجاد پیوند بین تاریخ ایران باستان و آموزه‌های اسلامی طراحی شده است.

تعارض در روایات شیعی

جالب اینجاست که حتی در روایات شیعی نیز توصیفات متفاوتی از ذوالقرنین وجود دارد. در حالی که امام علی (ع) او را پیامبر نمی‌داند، در روایتی از امام باقر (ع) او «پیامبر پادشاه» توصیف شده و در روایتی دیگر «محدث» (کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند) نامیده شده، که این تعارضات نشان‌دهنده پیچیدگی هویت این شخصیت است.

جدول مقایسه‌ای: گزینه‌های اصلی برای ذوالقرنین

برای درک بهتر اختلاف نظرها، جدول زیر خلاصه‌ای از تفسیرهای اصلی را نشان می‌دهد:

تفسیر شخصیت پیشنهادی دلایل اصلی منابع کلیدی اعتبار در اسلام
سنتی اسلامی اسکندر مقدونی سفرها، ساخت سد، داستان‌های اسکندرنامه طبری (جامع البیان)، ثعلبی، فخر رازی بالا در اهل سنت (سنتی)، اما رد شده به دلیل مشرک بودن اسکندر
مدرن شیعی کوروش کبیر عدالت، آزادسازی یهودیان، نقش‌برجسته دو شاخ، سد قفقاز علامه طباطبایی (المیزان)، ابوالکلام آزاد، مطهری متوسط، پذیرفته در برخی علما اما نه اجماعی
روایی شیعی بنده صالح ناشناس خیرخواهی برای خدا، دو ضربه بر سر، تشبیه به امام علی (ع) امام علی (ع) در تفسیر عیاشی، بحارالانوار بالا، بر اساس احادیث معتبر (اما هویتی را مشخص نمی‌کند)
دیگر گزینه‌ها داریوش، خشایارشا، یا ملوک حمیر (یمن) گستردگی حکومت، ساخت دیوارها ابن کثیر (البدایه و النهایه)، قرطبی پایین، کمتر پذیرفته

نتیجه‌گیری: یک نماد یا یک شخص؟

در نهایت، با توجه به تمامی منابع، باید گفت که هیچ سند تاریخی یا مذهبی قطعی و مستقیمی وجود ندارد که نظر حضرت محمد (ص) یا امام علی (ع) را درباره «کوروش کبیر» ثبت کرده باشد.

ارتباط کوروش با اسلام، صرفاً یک نظریه تفسیری مدرن درباره هویت «ذوالقرنین» قرآنی است. اگرچه این نظریه توسط علمای بزرگی مانند علامه طباطبایی پذیرفته شده و دلایل تاریخی جذابی دارد، اما یک دیدگاه اجماعی نیست و با تفسیرهای سنتی در تعارض است.

برخی محققان نیز پیشنهاد می‌کنند که «ذوالقرنین» ممکن است اساساً یک شخصیت تاریخی خاص نباشد، بلکه نمادی از یک «حاکم عادل و مؤمن» در تمام دوران‌ها باشد. به همین دلیل، هرگونه ادعای قطعی در این باره باید با احتیاط و به دور از تعصبات ایدئولوژیک بررسی شود.

برای مطالعه بیشتر

علاقه‌مندان برای بررسی عمیق‌تر این موضوع می‌توانند به تفسیر المیزان علامه طباطبایی (جلد ۱۳، بحث ذوالقرنین)، کتاب «ذوالقرنین یا کوروش» اثر ابوالکلام آزاد، و همچنین منابع آنلاینی مانند «ویکی‌پدیا فارسی» (صفحه کوروش بزرگ در قرآن) یا «ویکی‌شیعه» (صفحه ذوالقرنین) مراجعه کنند.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

1 نظر

  • محمدهادی

    بیوگرافی یا زندگینامه رابیشتر گسترش داده وبا دید جدی تر به ان نگریسته شود

نظر خود را برای "تیرداد نامه" بنویسید